ساریژ به قلم اکرم رشیدی (آناهیل)
پارت ده :
دستش را زیر چانه مشت کرده و به دو سگ پاکوتاه سفید که در حال جست و خیز روی چمنهای کنار استخر بودند، خیره شد. میترسید ساندویچ را از کیف هدی بیرون بکشد و پرهام سر برسد. حد و مرز را که رعایت نمیکرد، هر آن ممکن بود بالای سرش ظاهر شود. یاد دوربینش افتاد و ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اکرم بانو
00عالی وآموزنده،خسته نباشید